06:43 46100
|
|
یک نوجوان نابینای کوچک، در موقعیت عجیب و غریب قرار گرفته است - همه چیزهایی که او می خواهد انجام دهد این است که برای تحصیل او تحصیل کند، اما از آنجایی که با مادرم فرار کرده است، ازدواج کرده و خواهرزاده اش با همه ی حواس پرتیها بسیار سخت است. گام های او می داند که او چه چیزی نیاز دارد، و این باعث می شود تا بخار بخورد. به تماشا بروید که اولین بار بروس را می بوسد، اما بعد از آن سریعا به تنه و انگشت توت فرنگی تنگ خود ادامه می دهد، هر چند ممکن است پدر هر دقیقه به خانه برسد!