09:36 17710
|
|
و دوستش بری هزه در پشت مغازه موگر رفتند تا ببینند که چه چیزی برای او ذخیره کرده است. آنها به سرعت لباس های خود را به جز جوراب های شیک و پاشنه بلند خود و یک قطار خوراکی انسان با یکصد و نود و هشتاد و نهصد و هفتاد و هفتاد و هفتاد پس از دادن یک دوست خوب، آنها هر دو به نوبه خود بر خروس بزرگ موگر. همه چیز خوب بود، اما گیلاس در بالای آن زمانی بود که او به دهان دخترها آمد، و سپس مطمئن شد که همه چیز منصفانه است، او تقدیر خود را با دوست خود به اشتراک گذاشت.