10:00 19161
|
|
آنی در ذهن چیزی گره خورده است. او زود بیدار شد و اکنون از رژ لبش استفاده می کند تا روی پیراهن دوست پسر خوابش بنویسد. واضح است که او در معرض گرما است زیرا او شلوار خود را باز کرد و او را با ضربه های نفسانی بیدار کرد. بیدار شد و به عنوان یک مرد ایستاده بود او دمار از روزگارمان درآورد این دختر شاخی به طوری که او سزاوار.